اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احرار

نویسه گردانی: ʼḤRʼR
احرار. [ اِ ] (ع مص ) اِحرار نهار؛ گرم شدن روز. (منتهی الارب ) (تاج المصادر). || خداوندِ شتران ِ تشنه گردیدن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
احرار. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حُرّ. آزادان . آزادگان . حرّان : بسی نمانده که کار جهان چنین گرددبکام خویش رسیده من و همه احرار. فرخی .عید تو ...
احرار. [ اَ ] (اِخ ) ابن اسید الظهری . مکنی به ابورهم . صحابی است .
احرار. [ اَ ] (اِخ ) (خواجه ٔ...) لقب عبیداﷲ نقشبندی . رجوع به عبیداﷲ... شود.
اهرار. [ اِ ] (ع مص ) بانگ کنانیدن سگ را سردی و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به بانگ در آوردن سرما سگ و جز آن را. فی المثل : شر اهر ذ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.