اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی المادرائی الکاتب .ابوعبیداﷲ محمدبن عمران مرزبانی در موشح (ص 350) آردکه احمدبن محمد کاتب مرا حدیث کرد که علی بن عبداﷲبن المسیب او را حدیث کرد که چون احمد بن علی مادرانی ،ابوالعباس بن ثوابه را در قصیده ٔ خود این هجا گفت :
اما الکبیر فمن جلا
لته یقال له لبابه
و اذا خلا فممدّدُ
فی البیت قد رفعوا کعابه
و ارفض عنه زهوه
و تقشعت تلک المهابه .
علی بن عباس رومی او را بقصیده ای جواب داد که این ابیات از آن است :
و أحلت فی بیت و ما
زلت البعید من الاصابه
انی یکون ممدّداً
رجل و قد رفعوا کعابه
لکنه بیت عرا
ک لذکر معناه صبابه
فعمیت عن سنن الطر
یق و ظلت ترکب کل لابه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۹ ثانیه
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) مظفر. هفتمین از ممالیک برجی ، 824.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مظفرالدین . رجوع به ابن ساعاتی احمد و رجوع به احمدبن علی بن ثعلب شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مظفری . رجوع به احمد (سلطان ) عمادالدین بن شاه شجاع شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معتضد مکنی به ابوالعباس . شانزدهمین خلیفه ٔ عباسی (279 - 289 هَ . ق .). رجوع به معتضد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معتمد مکنی به ابوالعباس . پانزدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به معتمد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معری . رجوع به ابوالعلاء معری و روضات الجنات ص 73 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معزالدوله ابوالحسین . رجوع به معزالدوله ... و رجوع به احمدبن بویه ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) معزالدوله بویهی . رجوع به معزالدوله شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) احمد معصومی . رجوع به ابوعبداﷲ معصومی اصفهانی و تتمه ٔ صوان الحکمة چ لاهور ص 95 شود. ونام او را بعضی احمد و برخی محمدب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معین الدین مکنی به ابونصر کاشی . رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.