اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن نصربن میمون بن مردان الاسلمی الکفیف النحوی . مکنی به ابوعمرو. ابن فرضی گوید: او از اهل قرطبة و باشکابة معروف است . وی از قاسم بن اصبغو محمدبن محمد الخشنی و جز آن دو سماع دارد. و مردی صالح و عفیف بود و تربیت و ادب از رؤسا و پادشاهان داشت و بشب یازدهم شوال سال 290 هَ . ق . در گذشت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن احمدبن احمدبن عبداللطیف ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن احمدبن حمزه .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن احمدبن سلامه .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن حجر برمکی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن حمدان بن احمد شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن رکن الدین ابویزید... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن حجر عسقلانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن سیف الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )شهاب الدین . رجوع به احمدبن شمس الدین خولی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عامر... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.