اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن العلأبن منصور المخزومی الأدیب النحوی ، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس . وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 هَ .ق . در هشتاد و اند سالگی بود. و او اختصاصی عظیم به شیخ ابوسعیدبن خشاب داشت و هیچگاه از وی مفارقت نمی جست و از این رو احمد را از ابن خشاب علوم بسیار به حاصل آمد و در عربیت و لغت صاحب دستی گشاده گشت و وی پیش از آنکه به صحبت ابومحمدبن خشاب پیوندد شاگردی ابوالفضل بن الاشتر می کرد. و احمد زیرک و تیزهوش و مطبوع و سبکروح و خوش مزاح بود. واز عبدالوهاب الأنماطی و ابن الماندائی و غیر آن دو سماع داشت . یاقوت گوید: خبر داد ما را ابوعبداﷲ دبیثی از ابوالعباس احمدبن هبةاﷲ ادیب که او قطعه ٔ ذیل را از شعر امیر ابوالفوارس محمد الصیفی از گوینده ٔ آن یعنی امیر ابوالفوارس شنیده است ، و قطعه این است :
اجنّب اهل الامر والنهی زورتی
و اغشی امرءً فی بیته و هْوَ عاطل
و انی لسمح بالسلام لأشعث
و عندالهمام القیل بالرد باخل
و ما ذاک من کبر و لکن سجیّة
تعارض تیهاً عندهم و تساجل .
خبر فوق از عماد است گوید: احمد از فقهاء نظامیه بود با خاطری وقّاد و قریحه و انتقاد و یدی طولی در عربیت و نحو و تلمذ شیخ ما ابومحمد خشاب می کرد و باز عماد گوید که احمدبن هبةاﷲ قطعه ٔ ذیل را از گفته های خویش مرا بخواند:
و مهفهف یسبیک خط عذاره
و یریک ضوء البدر فی ازراره
حدث ۞ شمائله الشمول و هجّنت
لطف النسیم یهب فی اسحاره .
و او را قصیده ای است که به ملک الناصر یوسف بن ایوب نوشته است و از آن قصیده است :
ان الا کاسرة الالی شادواالعلی
بین الأنام فمفضل او منعم ُ
یشکون انک قد نسخت فعالهم
حتی تنوسی ما تقدم منهم ُ
و سننت فی شرح ۞ الممالک ما عموا
عن بعضه و فهمت ما لم یفهموا.
وهم او راست :
ماذا یقول لک الراجی و قد نفدت
فیک المعانی و بحر القول قد نزفا
و ما له حیلة الا الدعاء فاًن
یسمع یظل علیه الدهر معتکفا.

(معجم الأدباء ج 2 ص 125).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۱ ثانیه
احمد فؤاد. [اَ م َ ف ُ آ ] (اِخ ) خدیو مصر از 1336 هَ . ق . (؟)
احمد مختار. [ اَ م َ دِ م ُ ] (اِخ ) لقب پیامبر اسلام صلی اﷲ علیه و آله و سلم :خدایگان جهان خسرو زمان مسعودکه شد عزیز بدو دین احمد مختار.ابو...
احمد خسروی . [ اَم َ خ ُ رُ وی ] (اِخ ) رجوع به طایفه ٔ ایهاوند شود.
فخرالدین احمد اطعمه شیرازی (د.850ق) یکی از مقلدان بسحاق اطعمه بود که به سبک نقیضه‌های او، با استفاده از اسامیِ خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و اصطلاحات مرتبط...
درباره احمد مجاهد احمد مجاهد ▪ متولد ۱۳۱۴ قزوین ▪ پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه ▪ ادامه تحصیل در دانشگاه تهران در رشته ادبیات ▪ اخذ فوق لیسانس از دان...
احمد پژمان که اکنون ۸۹ سال دارد در لس آنجلس زندگی می‌کند؛ منطقه‌ای که بزرگترین جامعه ایرانی در بیرون از مرزهای ایران را در خود جای داده است. از سال ۲۰...
احمد قره جه . [ اَ م َ دِ ق َ رَج َ ] (اِخ ) وی از خاندان یکی از فرمانروایان ایران است . در جوانی در اثر جذبه ای ترک یار و دیار گفت و شیفته س...
احمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رم...
احمد خضرویه . [ اَ م َ دِ ؟ ] (اِخ ) ابوحامد احمدبن خضرویه ٔبلخی . یکی از مشایخ و بزرگان متصوفه ٔ خراسان . او معاصر بایزید بسطامی و یحیی بن معاذ...
احمدپارینه . [ اَ م َ دِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، ضمیر مبهم مرکب ) همان کس بی تغییری در خَلق و خُلق .- امثال : من همان احمد پارینه که هس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.