اجازه ویرایش برای همه اعضا

احمد مجاهد

نویسه گردانی: ʼḤMD MJAHD
درباره احمد مجاهد احمد مجاهد ▪ متولد ۱۳۱۴ قزوین ▪ پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه ▪ ادامه تحصیل در دانشگاه تهران در رشته ادبیات ▪ اخذ فوق لیسانس از دانشکده الهیات دانشگاه تهران ▪ ادامه تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه فرانسوی بیروت ▪ بیش از ۳۰ سال سابقه تدریس در مقاطع مختلف ▪ مصحح شایسته تقدیر در همایش حامیان نسخ خطی ▪ برخی از آثاری که توسط او تصحیح شده و «مجاهد» بر آن حواشی نگاشته است عبارتند از: ▪زنوادر، ترجمه کتاب محاضرات الادبا و محاورات الشعرا و البلغاء از راغب اصفهانی، ترجمه محمدصالح قزوینی ▪ کدو مطبخ قلندری تألیف ادهم عزلتی خلخالی با ویراستاری احمد سمیعی ▪ شیخ و شوخ ▪ تصحیح دیوان حافظ فریدون میرزا ▪ تصحیح و حواشی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی ▪ سماع و فنون ▪ گلشن راز و ... «آن ملک که گلخن تابی بر او عاشق شد ، وزیر زیرک از آن معنی به حس شد . پس با ملک بگفت . ملک خواست که بر او سیاستی راند . وزیر گفت که : تو به عدل معروفی، لایق نبود که سیاست فرمایی. چه عشق کاری نیست که به اختیار بود، و سیاست فرمودن بر کاری که در اختیار وی نیست ، از عدل دور افتد . و از اتفاق حسنه ، راه گذر ملک بر آن گلخن بود . بی چاره همه روز منتظر عبور ملک بودی . بر راه نشسته و بر دوام پاس گذشتن می داشتی تا کی بود که موکب میمون و طلعت همایون ملک ببیند . و هر بار که ملک آنجا رسیدی ؛ کرشمه معشوقی پیوند کرشمه جمال کردی ، و وزیر قوام آن می داشتی . تا روزی که ملک می گذشت و گدا ننشسته بود ، و او بر عادت از سر ناز و غنج می خرامید . کرشمه معشوقی و حسن ضمیمه یک دیگر شد . کرشمه ناز معشوقی را ، نیاز عاشق در بایست ، چون نبود ، برهنه ماند که محل نیافت . تغیری در ملک ظاهر شد . وزیر در یافت . خدمتی بکرد و گفت : من گفتم او را سیاست کردن معنی ندارد که از او زیانی ملک و ملک را نیست . اکنون بدانستم که [ نیاز او ] در می بایست . جوانمردا ! کرشمه معشوق در حسن همچو ملحی است در دیگ ، تا کمال ملاحت به کمال حسن پیوندد. جوانمردا ! چه گویی که اگر [ با ملک ] گفتندی که وی از تو فارق شد و با دیگری کار و باری دارد و عاشق غیری شد ، ندانم تا هیچ غیرت از درون ملک سر برزدی یا نه ؟ بیت: هر چه خواهی بکن ای دوست مکن یار دگر کآن گهی می نشود با تو مرا کار بسر عشق رابطه پیوند است ، تعلق به هر دو جانب دارد . چون نسبت عشق بین عاشق و معشوق درست آید ، پیوند ضروری گردد از هر دو جانب که او خود مقدمه یکی است...» این حکایت عمیق از متن سوانح نوشته احمد غزالی نقل شده است. مجموعه غنی متون کهن ایرانی را اگر امروز به راحتی در اختیار داریم و از آن نقل ها می کنیم، بی شک این امکان را مصححان و نسخه شناسان مهجور و منزوی و در عین حال پرکار و سختکوش ادب فارسی برایمان فراهم کرده اند. یکی از این مصححان همانا احمد مجاهد است. مصحح مجموعه آثار فارسی احمد غزالی و نیز بسیاری از آثار به جای مانده از ادب فارسی... دکتر احمد مجاهد در سال هزار و سیصد و چهارده در شهر قزوین متولد شد، دوره های دبستان و دبیرستان را در این شهر گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران آمد تا در رشته ای که دوست می داشت و در خویش استعدادی از آن را یافته بود،یعنی ادبیات فارسی،ادامه تحصیل دهد.مجاهد لیسانس ادبیات را از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گرفت ودوره فوق لیسانس را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران گذراند و برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به لبنان رفت و دکترا را در دانشگاه فرانسوی بیروت گذراند. مجاهد بعد از بازگشت به ایران،آموزش آنچه آموخته بود را آغاز کرد.تدریسی که مدت ۳۰ سال در مقاطع مختلف آموزشی ادامه یافت. مجاهد گرچه از اوایل تحصیل کنجکاوی هایی در متون کهن داشت،اما فراغت بعد از بازنشستگی بود که شرایطی را برای پرداخت جدی تر به حوزه علاقه اش فراهم کرد.او سالهاست که به تصحیح متون ادبیات مشغول است و تاکنون بیش از بیست جلد کتاب از گنجینه آثار کهن ادب فارسی را تصحیح کرده است. یکی از این آثار کتاب «نوادر» ترجمه کتاب «محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء» تألیف «راغب اصفهانی» (د.۱۴۰۱هـ . ق) که در زمان صفویه ترجمه ای از آن توسط محمد صالح قزوینی فراهم آمده و تصحیح آن در سال ۱۳۷۱ شمسی در انتشارات سروش به چاپ رسید. نوادر از متون ادب عرب بوده و شامل ۳۰هزار مطلب با موضوعات تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و... مستند است. این کتاب ۲۵ حد دارد که هر حد چند باب و هر باب شامل چند فصل بوده و برای نخستین بار به زبان فارسی ترجمه و تصحیح شده است. اثر قابل توجه دیگر که توسط احمد مجاهد تصحیح شده، کتاب «کدو مطبخ قلندری» تألیف«ادهم خلخالی» متخلص به «عزلتی» (د.۱۰۵۱) و معاصر «شیخ بهایی» است که در زمان صفویه تألیف و برای نخستین بار تصحیح و چاپ شده است. «شیخ و شوخ» نیز از جمله آثار تصحیح شده توسط مجاهد است و رساله ای است انتقادی با رویکرد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی در بعضی بخشها نظامی و اقتصادی. سبک نگارش روایی و داستان گونه و متعلق به اواخر عصر قاجاریه است.شاید «شیخ و شوخ» جزو معدود آثاری باشد که این گونه عریان، به تقابل سنت و تحول دامن زده و سعی در پاسخگویی از موضع سنت دارد؛ نویسنده این رساله که به اعتقاد احمد مجاهد نخواسته است رساله به نام او منتشر شود، نگاهی تک بعدی، ذهنی و مجرد به موضوع مورد بحث اش ندارد. در حقیقت، این رساله که بازگوکننده داستان مناظره بین یک شیخ و جمعی از معلمان و صاحب منصبان مدرسه دارالفنون است، قصد ندارد بدون نظر به واقعیات اجتماعی و فرهنگی جامعه زمان خود، به نقد بنشیند. شیخ که در حقیقت همان نویسنده است، در بعضی از فصول، اگر به فرنگی مآبی ایراد وارد می کند، تنها از جهت تشبه به کفار نیست که معترض است و تسهیل زندگی خلق الله را در رفع آن می بیند. مجاهد، در مقدمه ای که در ابتدای این رساله به چاپ رسانده، اشاره ای هم به دیگر نوشته های این مؤلف نامعلوم دارد.مناظره شیخ و شوخ را می توان به دو بخش کلّی تقسیم کرد؛ ایرادات شیخ به علوم جدیده و دفاعیات او از علوم بومی و سنتی. و دوم، فصلی در نقد مفاسد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که از مدرسه دارالفنون آغاز شده و به دولت و صاحبان مناصب در صفوف مختلف ختم می شود. البته بخش دوم مفصل تر است و عمق و نکته سنجی آن بر بخش اول می چربد. حتی بخش ابتدایی انتقادات شیخ تحت آسیب شناسی بخش دوم طرح می شود، چنانکه اگر شیخ علومی چون پولتیک، دیپلماسی و... را به سخره می گیرد، جابه جا مثالهای ملموس می آورد. با این حال اساس انتقادات بر وضعیت و تولیدات مدرسه دارالفنون ـ یا به قول مؤلّف معلّم خانه ـ قرار گرفته است. محاجه شیخ و شوخ و آن مجلس میهمانی که کل کتاب را تشکیل می دهد، با بیدار شدن راوی از خواب به پایان می رسد. درواقع، تمام این پرسش و پاسخها ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است که با سبکی داستانی نوشته شده است. با این همه نوع نگاه، آسیب شناسی اجتماعی ـ سیاسی و نقد نظام علمی سالهای پایانی عصر قاجار، از امتیازاتی است که این رساله را ممتاز می کند. رساله «شیخ و شوخ» تا سالهای انتهایی دهه پنجاه ـ که نخستین بار به صورت مقاله به چاپ رسید مورد اعتنا قرار نگرفته بود. به نظر می رسد این رساله و آثاری از این دست می توانند در روشن شدن وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران در سالهای آغازین عصر حاضر، مفید باشد.(۱) احمد مجاهد ، تصحیحی از دیوان حافظ نیز ارائه کرده که در نوع خود قابل تأمل است.تصحیح او از این دیوان در همایش حامیان نسخ خطی در کنار دو اثر دیگر در حوزه ادبیات شایسته تقدیر شناخته شد. در اوایل قرن دهم هجری، یعنی چند دهه پیشتر از زمان کتابت دستنویس قونیه، فریدون میرزای بایقرا، جمعی از اهل فضل را در شهر هرات که مرکز فرهنگی ایران در آن زمان بود جمع آورد و مأمورشان کرد که نسخه منقحی از دیوان حافظ فراهم آورند. این گروه فاضل، همه نسخه های موجود تا آن زمان را گرد آوردند و مقابله کردند و در سال ۹۰۷ هجری دیوان جامعی از اشعار حافظ ترتیب دادند و بر آن عبدالله مروارید کرمانی دیباچه ای نگاشت. این نسخه را احمد مجاهد تصحیح و انتشارات دانشگاه تهران سه سال پیش چاپ کرد. این نسخه پر است از غزلهای دیگران که نصیب حافظ شده است و مصحح ارجمند یکایک آنها را جسته و گوشزد کرده است. همچنین ترتیب و ضبط ابیات حافظ در این نسخه تفاوتهای کلی با نسخه های معتبر دارد. ماجرای دقیق تر تدوین این دیوان بدین قرار است که فریدون میرزا پسر سلطان حسین بایقرا و نسل پنجم تیمور گورکانی که هم اهل رزم بود و دلاور، و هم اهل بزم و شاعر، «انجمنی» داشته است که در آن «انجمن که مجمع افاضل ایام» بود، اشعار شاعران بویژه شعر «شمس الدین محمد حافظ» را می خوانده اند و «غث و سمین» آن را از هم باز می کرده اند. در آن «انجمن» گاه بوده است که می دیده اند شعری از حافظ فقط در یک نسخه خطی از دیوان آمده و در سایر نسخه ها نیامده است، و گاه بوده است که می دیده اند شعری از حافظ فقط در یک جنگ و سفینه های آمده است و در نسخه های دیوان دیده نمی شود. از این رو، این شاهزاده تیموری «حکم» می کند که یک بار دیگر دیوان حافظ را گردآوری و تدوین کنند. برای این کار، «جمعی کثیر از فضلای انیس و ندمای جلیس به جمع و تصحیح این کتاب» مأمور می شوند، و «قریب پانصد جلد دیوان حافظ به هم می رسانند، و بعضی سفاین و غزلیات که پیش از فوت خواجه نوشته شده بود با هم مقابله می کنند، و بسیاری از غزلهای دل فریب و جان بخش که به واسطه کاهلی و تصرف کتاب ناقص ادراک از صفحه روزگار مهجور و نامشهور مانده بود، در سلک ربط در می آورند،» و هر شعر در هر جا که به نام حافظ می بینند در مجلدی جمع می کنند، که «درواقع اکنون رشک نگارخانه چین و غیرت فردوس برین است.» مجاهد درباره این نسخه می گوید:«این نسخه مفقودی از متن حافظ بود که آن را پیدا کردم و شامل حدود۱۵۰غزل و همین مقدار قطعه، رباعی و مثنوی بیشتر از متون دیگر است. و این نسخه متعلق به «فریدون میرزا» پسر «سلطان حسین بایقرا»و به ریاست «عبدالله مروارید» متخلص به «بیانی کرمانی» نوشته شده است.»(۲) این کتاب نخستین بار توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ شد . از دیگر آثار تصحیح شده توسط احمد مجاهد باید به آثار احمد غزالی اشاره کرد: «تاکنون ۳ کتاب از احمد غزالی عارف (د.۵۲۰ هـ .ق) تصحیح کرده ام با نام های مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، دیگری مجالس غزالی با عربی با ترجمه فارسی که توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده و سومی با نام التّجرید فی کلمهٔ التّوحید. شورای دانشکده به عنوان رساله دکترا دو کتاب به زبان عربی از احمد غزالی با عناوین مجالس و التجرید را انتخاب و به من پیشنهاد کرد. کتاب دیگری که با کمک انتشارات دانشگاه تهران به بازار کتاب عرضه شده ترجمه مختصری از «مجمع الافتان میدانی» به نام «خزینه الافتان» است. » از دیگر آثار تصحیح مجاهد نیز می توان به سماع و فنون، گلشن راز شبستری با کشف الابیات و ارجاع به ده شرح چاپی، شیخ و شیوخ و بوارق، و لغات مصطلحهٔ عوام، و جلد ۴ مثنوی که شرح مشکلات مثنوی است از محمد صالح قزوینی صاحب کتاب نوادر اشاره کرد. همچنین توارق العلماء فی ردّ علی مَن یُحرمُ السِّماعَ بالاِجماع، تألیف احمد بن محمد طوسی از عارفان قرن هفتم هجری. این کتاب نخستین کتابی است به زبان فارسی که در اباحت و حلّیت موسیقی در اسلام نوشته شده است.» مجاهد کتاب لمعات را نیز از فخرالدین عراقی تصحیح کرده است: «کتاب «لمعات»(به فتح لام و میم ، جمع لمعه) نوشته شیخ فخرالدّین عراقی ، یکی از پر شورترین آثار منثور در زمینه ادبیات صوفیانه است. این کتاب که بر سنن کتاب «سوانح» از جناب شیخ احمد غزالی(از اقطاب بزرگوار) نگاشته شده ، به موضوع عشق صوفیانه و اطوار و ادوار سلوک عاشقانه پرداخته است. » مجاهد درباره این کتاب می گوید: «به خواست یکی از مریدان که از حقایق کتاب «لمعات» چندان نصیبی نبرده بود ، قطب الموحدین ، حضرت شاه نعمت الله ولی کرمانی ، شرحی بر کتاب «لمعات» می نویسد. این کتاب خوشبختانه قبل از انقلاب به سعی جواد نوربخش به زیور طبع آراسته گشت ، ولی متأسفانه بعد از انقلاب دیگر چاپ نشد. فقیر حقیر با زحمت فراوان توانست چاپ سال ۱۳۵۴ را در کتابخانه دانشگاه تهران بیابد و مست فیوضات شرح حضرت شاه شود.» احمد مجاهد کتابی، نیز با عنوان جوحی تألیف کرده که در آن به شخصیت فکاهی متون کهن یعنی جوحی پرداخته است. متن حاضر که یک متن تحقیقی است و برای نخستین بار در زبان فارسی ارائه می شود، در زمینه : فرهنگ عامه، ادبیات داستانی براصل تطبیقی و ریشه یابی، تألیف شده است. در این کتاب سعی شده است تا حق به حق دار برسد، یعنی صاحبان اصلی و اولیه حکایات جرحی معلوم شود و سهم هریک از فرهنگ های ترک ترکیایی(عثمانی) و عرب و فارس روشن باشد. احمد مجاهد را امروزه آنان که انتشار متون کهن فارسی را دنبال می کنند،با تصحیحات و حواشی دقیقی که انجام داده است، به خوبی می شناسند.او گرچه دیرتر از بسیاری اهل تصحیح به این حوزه دشوار بازشناسی متون ادب فارسی پا گذاشته، اما در اندک زمانی گام های معتبری در این حوزه برداشته است که به قول صوفی احمد غزالی به نقل از تصحیح مجاهد: «اگر جان مرغ آشنا باشد، چون آواز طبل «ارجعی» شنود، پرواز گیرد و بر بلندتر جای بنشیند» پی نوشت: ۱ـ پایگاه سوره مهر،مصطفی حریری ۲ـ انتشارات دانشگاه تهران،گفت و گو با دکتر احمد مجاهد منبع : روزنامه ایران یـ ـ ح
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.