احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) رانی مکنی به ابوالفضل بن حسن واعظ دمشقی وی بدمشق فرود آمد و از ابوالحسن صخر الازدی حدیث شنود و ابن السمعانی گوید: ران مدینه ای است در ارمینیه و آن غیر ارّان آذربایجان است . (تاج العروس ماده ٔ رین ).
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عبدالسلام شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عبداﷲبن محمد قلقشندی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عبداﷲ اندلسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )شهاب الدین . رجوع به احمدبن عبداﷲ العامری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عبدالوهاب نویری .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عثمان بن ابی بکر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن علی بن منصور الحمیدی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن علی قسطلانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن عمر هندی ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن قریبه ... شود.