احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) رانی مکنی به ابوالفضل بن حسن واعظ دمشقی وی بدمشق فرود آمد و از ابوالحسن صخر الازدی حدیث شنود و ابن السمعانی گوید: ران مدینه ای است در ارمینیه و آن غیر ارّان آذربایجان است . (تاج العروس ماده ٔ رین ).
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن مجدی .... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن محمد ابدی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن محمدبن ابراهیم بن هلال مقدسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن محمدبن احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن محمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمدبن محمد جباره ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد اندلسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد حجازی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد خفاجی شود.