اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اده

نویسه گردانی: ʼDH
اده . [ اِدْ دَ ] (اِخ )دو قریه است بشمال لبنان : نخست بناحیه ٔ بترون در قضائی به همین نام که در حدود 300 تن سکنه دارد از موارنة. دوم بناحیه ٔ جبیل سفلی در قضاء کسروان و سکنه ٔ آن قریب 200 تن از موارنة. (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عدة. [ ع ُدْ دَ ] (ع اِ) ساز و ساخت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). استعداد. یقال : کونوا علی عدة؛ یعنی بر آمادگی باشید. (منتهی الارب ) (آنندراج...
عدة. [ ع ِ دَ ] (ع مص ) وعده کردن . (ترجمان عادل بن علی ) نوید دادن . وعده دادن . وعد. موعد. موعدة. موعودة. (منتهی الارب ).
عده بودن. (اصطلاح فِقه اسلامی) عده دار بودن زن. زنی که در حال عده است (یا در عده است) شرعاً مجاز به ازدواج جدید نمی باشد. در صورت طلاق، مدت عده معمولا...
ذات عادة مستقرة. [ ت ُ دَ تِن ْ م ُ ت َ ق ِر رَ ] (ع ص مرکب ) زن که ایام عادت او همه ماهه منظم باشد.
ذات عادة مضطربة. [ ت ُ دَ تِن ْ م ُ طَ رِ ب َ ] (ع ص مرکب ) زن که روزهای بی نمازی وی درهر ماهی بگونه ٔ دیگر بود یعنی مرتب و منتظم نبود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.