ارآء
نویسه گردانی:
ʼRʼAʼ
ارآء. [ اِرْ ] (ع مص ) اِرْءاء. صاحب رأی و دریافت گردیدن . || رأی دیدن . (زوزنی ). رأی اندیشیدن . || ظاهر شدن حماقت و گولی کسی . || نمودن . اراء. اَراة. (تاج المصادر بیهقی ). || بیمار شُش شدن . || ارآء رایت ؛ بر زمین زدن نیزه را. || کاری کردن که او را نیک پندارند. || جنبانیدن هر دو پلک را در دیدن . || دیدن در آینه پس پری زده شدن . || پیرو قول بعض فقهاء شدن . || بسیار شدن خوبی و نیکوئی دیدار کسی . || پدیدار شدن اثر آبستنی در پستانهای شتر یا گوسفند. || برگردیدن سر بینی شتر بجانب حلق وی . || نمودن خدای تعالی کسی را عذاب وهلاک : اری اﷲ بفلان کذا و کذا؛ أی اری الناس به العذاب و الهلاک و لایقال ذلک الاّ فی الشر. (تاج العروس ).
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
جام جهان آرا. [ م ِ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) جام جم . جام جهان نما. رجوع به این دو لغت شود.
باغ جهان آرا. [ غ ِ ج َ ] (اِخ ) باغی بوده است بهرات بعهد تیموریان و صفویان و در آن باغ از محمدهمایون پادشاه گورکانی هنگام پناهندگی ، پذیر...
بهمن فرمانآرا (۱۳۲۰ -) تهیهکننده، کارگردان، فیلمنامه نویس و نویسنده ایرانی است.
محتویات
* ۱ زندگی نامه
* ۲ حاشیه ها
* ۳ مدارک تحصی...
سپهبد حاجی علی رزمآرا (۱۲۸۰ - ۱۶ اسفند ۱۳۲۹) نخستوزیر ایران در سال ۱۳۲۹.
محتویات [نهفتن]
۱ آغاز زندگی و جوانی
۲ تحصیل در فرانسه
۳ بازگشت به ای...