اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اراء

نویسه گردانی: ʼRʼʼ
اراء. [ اِ ] (ع مص ) ارائة. نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). || شناسانیدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
مائده آرا. [ ءِ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آرایش دهنده ٔ خوان . آنچه سفره را زینت بخشد : خوان غم را پر طاوس مگس ران بچه کاربند آن مائده آرای بطر ...
مجلس آرا. [ م َ ل ِ ] (نف مرکب ) مجلس آرای . مجلس آراینده . آن که با سخنان مطبوع حضار را خوش و سرگرم کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آن ک...
مدحت آرا. [ م ِ ح َ ] (نف مرکب ) مدح گستر. مدیحه سرا.
معنی آرا. [ م َ ] (نف مرکب ) معنی آفرین . رجوع به معنی آفرین و ماده ٔ بعد شود.
نکته آرا. [ ن ُ ت َ / ت ِ] (نف مرکب ) نکته آرای . آنکه با سخن های لطیف کلام خودرا می آراید. (ناظم الاطباء). نکته پرداز : چو ناصح از او نکته آرا...
موکب آرا. [ م َ / مُو ک ِ ] (نف مرکب ) موکب آرای . آرایشگر موکب شاهی . (از یادداشت مؤلف ). آراینده ٔگروه ملتزمان رکاب . رجوع به موکب و موکب آ...
میدان آرا. [ م َ / م ِ ] (نف مرکب ) میدان آرای . آراینده ٔ میدان . میدان آراینده . سوارکار ماهر که در میدان جنگ یا گوی بازی با اسب هنرنمایی ک...
صورت آرا. [ رَ ] (نف مرکب ) صورت آراینده . صورت نگار. نقاش : گفت منذر به کارفرمایان تا به پرگار صورت آرایان ... نظامی .رجوع به صورت آرائی شود.
اختلاف نظر ها، پراکندگی نظرها
خدا را بهتر شناختن همراه با آرایش عرفانی روح از هر نوع پلیدی و گناه
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۸ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.