اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارامی

نویسه گردانی: ʼRʼMY
ارامی . [ اَ ] (ص نسبی ، اِ) ۞ آرامی . منسوب به ارام . مردم ارام . || دسته ٔ زبانهائی که در ارام بدان تکلم میکردندو آن از شعب السنه ٔ سامیه است و به دو لهجه تقسیم میشود: کلدانی (لهجه ٔ شرقی ) و سریانی (لهجه ٔ غربی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
آرامی . (حامص ) آرام . سکون . سکنه . قرار. راحت . استراحت . آسایش . سکونت . || آهستگی . رفق . تأنی . مدارات . || هَون . (صراح ).
آرامی . (ص نسبی ) منسوب به آرام ، فرزند پنجم سام .- زبان آرامی ؛ لهجه ای از زبان سامیان بدوی مشرق فرات .- قوم آرامی ؛ آرامیان .
عرامی .[ ع َ می ی ] (اِخ ) لقب رجالی عبدالصمد بشیر و کثیربن احمد و چندتن دیگر است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 75).
خط آرامی . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی است که آرامیها از عبری گرفته و به اشکال مختلف درآورده اند. (ایران باستان ص 16).
زبان آرامی عضوی از زبان‌های سامی است که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد. زبان آرامی‌ها، زبان اداری امپراتوری‌ها و حتی کاهنان بوده‌است. زبان اصلی بخش عمده...
زبان آرامی . [ زَ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لهجه ای از زبان سامیان بدوی مشرق فرات . رجوع به «آرامی » شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.