اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ارذاء

نویسه گردانی: ʼRḎʼʼ
ارذاء. [ اِ ] (ع مص ) هلاک کردن . هلاک ساختن . || در مشقت انداختن . || بیمار و سست گردانیدن . || ناقه ٔ رذیه (لاغر و فرومانده ) بکسی دادن . || لاغر و نزار گردانیدن . (منتهی الأرب ). لاغر کردن ستور چنانک از رفتن بازماند. (تاج المصادر بیهقی ). لاغر گردانیدن ستور چنانکه از رفتن بازماند. (زوزنی ). || پس گذاشتن . (منتهی الأرب ). || براه انداختن . (منتهی الأرب ). || صاحب شتران رذایا (یعنی شتران لاغر و فرومانده )شدن . || پناه بکسی بردن . (شمس اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ارزاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ رُزء. مصیبت ها : رمانی الدّهر بالأرزاء حتی فؤادی فی غشاء من نبال . متنبّی .
ارزاء. [ اِ ] (ع مص ) پشت بازنهادن به . || پناه گرفتن به . (منتهی الأرب ). || پناه با کسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). پناه بکسی دادن ...
ارضاء. [ اِ ] (ع مص ) خشنود کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). ترضیه . (مجمل اللغة). دادن چیزی که خشنود کند. (منتهی الأرب ). || اقناع ...
آرامش، خوشی و شادی که در پی دستیابی به یک خواسته پدید می آید. (https://www.cnrtl.fr/definition/satisfaction) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کا...
عرضاً. [ ع َ ضَن ْ ] (ع ق ) از پهنا و از پهنی . (ناظم الاطباء). به عرض . به پهنا. مقابل طولا : و از دیگر جانب تا مصر طولا و عرضا به ضبط ما آرا...
عرضاً. [ ع َ رَ ضَن ْ ] (ع ق ) اتفاقاً.به طور ناگهانی . غفلةً. بدون عمد. (ناظم الاطباء).
ارزع . [ اَ زَ ] (ع ن تف ) بددل تر. (منتهی الأرب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.