گفتگو درباره واژه گزارش تخلف استی نویسه گردانی: ʼSTY استی . [ اُ ] (اِخ ) ۞ بندری در روم قدیم ، نزدیک مصب رود تیبر که اکنون از گل و لای دریا انباشته شده و در آنجا حفریات مهمی کرده اند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی خاتون استی خاتون استی . [ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد است واقع در 17 هزارگزی جنوب مهاباد و 2 هزارگزی باختر شوسه ٔ مها... آستی آستی . (اِ) مخفف آستین : جوانان ز پاکی ّ و ازراستی نوشتند بر پشت دست آستی . فردوسی .قلون رفت با کارد در آستی پدیدار شد کژّی و کاستی . فردوسی .... اسطی اسطی . [ اُ طا ] (معرب ، ص ، اِ) در تداول عوام عرب ، بمعنی استاذ. (دزی ج 1 ص 21). رجوع به استاد شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود