استیسار
نویسه گردانی:
ʼSTYSAR
استیسار. [ اِ ] (ع مص ) بأسیری گردن دادن . گردن نهادن به اسیری . خویشتن فرا اسیری دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || آسان داشتن . || آسان شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). آماده گشتن کار: استیسر له الأمر.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
استئسار. [ اِ ت ِءْ ] (ع مص ) رجوع به استیسار شود.
استیثار. [ اِ ] (ع مص ) استئثار. استیثار بر اصحاب ؛برگزیدن گزیده ها خویش را نه یاران را: استأثر علی اصحابه . || استیثار به ؛ بخودی خود پرداخ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
استئثار. [ اِ ت ِءْ ] (ع مص ) رجوع به استیثار شود.