۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
استیثار. [ اِ ] (ع مص ) استئثار. استیثار بر اصحاب ؛برگزیدن گزیده ها خویش را نه یاران را: استأثر علی اصحابه . || استیثار به ؛ بخودی خود پرداخ...
استیسار. [ اِ ] (ع مص ) بأسیری گردن دادن . گردن نهادن به اسیری . خویشتن فرا اسیری دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || آسان داشتن . || آسان ش...
استئثار. [ اِ ت ِءْ ] (ع مص ) رجوع به استیثار شود.
استئسار. [ اِ ت ِءْ ] (ع مص ) رجوع به استیسار شود.