اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسحاق

نویسه گردانی: ʼSḤAQ
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن (میر) احمد خوافی . مشهور به خواجه شهاب الدین . وی برادرزاده و داماد مولانا قطب الدین خوافی است و از بعض اقسام فضائل محظوظ و بهره ور مینمود و در زمان وزارت و امارت خواجه فضل الدین محمد که او نیز داماد مولانا قطب الدین بود چند سال قائم مقام عم ّ بزرگوار شد و بصدارت خاقان منصور قیام کرد و در روز فوت خواجه ٔ مشارالیه مؤاخذ گشته مبلغ کلی فرودآورد و بعد از آنکه از چنگ محصل نجات یافت درزاویه ٔ عزلت تتمه ٔ ایّام حیات را بپایان رسانید. (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 240 و 279 و 296 و 299).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) عطار کوفی ملقب بطویل . شیخ طوسی در رجال خود وی را در عداد أصحاب صادق (ع ) آورده . و کلینی در کافی باب طیب از باب ال...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) عقرائی یا عقرانی تمار. رجوع به اسحاق بن حسن بن بکران شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) عَقَرقوقی ، نسبت به عقرقوق دیهی در نزدیکی دُجیل ، در چهارفرسنگی شمال بغداد. شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب صادق...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) غکی (شیخ ...). یکی از فقهای شافعی . وی قاضی زبید بود. مولد وی سنه ٔ 1014 هَ .ق . در شهر مذکور. او در علوم رسمی یعنی فق...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) غنوی . یکی از اصحاب حضرت رسول (ص ) است . وی قبل از هجرت در معیّت خواهر خود از مکه ٔ مکرّمه بمدینه ٔ منوره رفت و شوهر ...
اسحاق .[ اِ ] (اِخ ) فرائِضی . رجوع به اسحاق بن جندب شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) فزاری . کلینی در باب میراث خنثی از کافی و شیخ طوسی در همان باب از تهذیب روایتی از ابن مسکان از وی از حضرت صادق (...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) قرائضی . رجوع به اسحاق بن جندب شود.
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) قرامانی ملقب به جمال الدین معروف بجمالی خلیفه . متوفی بسال 930 یا 934 هَ .ق . او راست : رسالة فی دوران الصوفیة و رقصه...
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) قمی . شیخ طوسی در کتاب رجال او را در عداد اصحاب باقر (ع ) شمرده ، و در فهرس گوید او را کتابی است که احمدبن زید خزاعی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.