 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن  ابراهیم بن  بزه . در ایضاح الاشتباه  علامه  «بَزه »، در برخی  نسخ  نجاشی  «بَزّ»، بی  هاء و بقول  شهید ثانی  «بَزّه » و بقول  ابن  داود «بُرّه » با راء. شیخ  طوسی  دررجال  خود او را در شمار اصحاب  صادق  (ع ) آورده  گوید:قصیر کوفی  است . نجاشی  نیز او را یاد و شیخ  در فهرست ، کتاب  وی  را روایت  کرده  است . و شرح  احوال  او در کتب رجال  متأخر نیز یاد شده . (تنقیح المقال  ج 1 ص 127).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  لؤلؤ. یازدهمین  از اتابکان  موصل  از 657 تا 660 هَ . ق .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مبارک بن  شباک . محدث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  متوکل . وی  برادر معتز است . رجوع  به  عیون  الانباء ج 1 ص 170 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مجمع الاخباری . محمدبن  اسحاق  ندیم  ذکر وی  آورده  گوید: او یکی  ازاصحاب  سیر و اخبار و معروف  بصحبت  واقدی  و مختص  به ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن  محمد مکنی  به  ابوعمر (شیخ ...). از مشایخ  بزرگ . متوفی  در سنه ٔ 360 هَ . ق . بزمان  طائع خلیفه . از سخنان  اوست : تصوف  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد یا یحیی بن  غالب . رجوع  به  خیاط ابوعلی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمد مکنی  به  ابوالولید. نهمین  از ملو» بنی نصر غرناطه  از 755 تا 760 هَ . ق .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ابراهیم  کنانی  ملقب  به  مجدالدین  و مکنی  به  ابوالفداء. متوفی  در 802 هَ . ق . او راست : شرح  تلقین  ابوالبقاء...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  احمد اصفهانی  مکنی  به  ابوعثمان . او راست  امالی .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  احمد الوثابی  مکنی  به  ابوطاهر. از مردم  اصفهان . وی  به  ادب  معرفتی  تمام  داشت  و در شعر طبعی  نیکو و بسال  5...