اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی فُدَیک  یا فُرَیک  یا فُریَک  یا بُرَیک  یا قَدید، و صحیح  همان  اول  است ،چه  اهل  لغت  آنرا در حرف  «ف » و «ک » آورده اند. مؤلف  تاج العروس  گوید: ابواسماعیل  محمدبن  اسماعیل بن  مسلم بن ابی فدیک . و نام  ابوفدیک  دینار بود. صاغانی  او را یاد کرده  و از ثقات  اصحاب  حدیث  شمرده  است . ابن  سعد نیزاو را نام  برده  و مدنی  دانسته  است . ابن  حجر نیز در تقریب  نام  پدر اسماعیل  را مسلم  گفته  و ابوفدیک  را جدّ وی  شمرده  است . شیخ  صدوق  متوفی  381 هَ . ق . در کتاب من لایحضره الفقیه  از وی  روایت  آورده  و از این  روی  رجال نویسان  متأخر شیعه  او را ممدوح  شمرده اند. و لیکن  معلوم  نیست  این  مرد همان  اسماعیل بن  دینار باشد که  ممدوح  بودن  وی  ثابت  است . (تنقیح المقال  ج 1 صص 129-130).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موسی بن  بنت السدی . وی  از مال»بن  انس  و شریک  و از عمربن  شاکر از انس  روایت  دارد. وفات  وی  بسال  45 هَ . ق . در کوف...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موسی  (کاظم )بن  جعفربن  محمدبن  علی بن  حسین بن  علی بن  ابی طالب  (ع ). نجاشی  در رجال  گوید: وی  بمصر سکونت  گزید و بد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موسی بن  عازار طبیب . وی  پس از مرگ  برادر خود اسحاق بن  موسی  در دربار معزّ جانشین  وی  گردید. (عیون الانباء ابن  ابی اص...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موسی  فزاری  نسیب السﱡدّی . محدث  است . رجوع  به  امتاع الاسماع  ج 1 ص 315 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موسی  هادی . وی  پسر هادی  خلیفه ٔ عباسی  است . رجوع  به  عیون الانباء ابن  ابی اصیبعة ج  1 ص  150 و 154 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  موهوب بن  احمدبن  محمدبن  خضربن  جوالیقی مکنی  به  ابومحمد. وی  پس  از پدر خویش  ابومنصور امام  اهل  ادب  در عراق  بود و ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  مهران بن  محمدبن  ابی نصر زید سکونی . برادر عیسی بن  مهران . از فقهای  شیعه  و کتاب الملاحم  از اوست . (ابن الندیم ). مؤ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ناصرالدین  سبکتگین . رجوع  به  اسماعیل بن  سبکتگین  و حبیب السیر ج 2 جزو4 ص  135 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  نُجَیع رُماحی . در کتاب  کافی  باب النفر من  منی ، روایتی  از معویةبن  وهب  از این  شخص  از ابی عبداﷲ صادق  (ع )نقل  شده ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  نجید مکنی  به  ابوعمرو. وی  از بزرگان  عرفا و فضلای  مائه ٔچهارم  هجریه  و از طبقه ٔ خامسه  و نسبش  بدین  شرح  است :ابوعم...