اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن  اسحاق بن  ابی سهل  نوبختی  مکنی  به  ابوسهل . صاحب  روضات  گوید: وی  شیخ  متکلمین  اصحاب  ما در بغداد، مقدم  بنی نوبخت  بزمان  خویش  بود و در دین  و دنیا صاحب  جلالت  بود و مانند وزراء رفتار میکرد و در امامت  و رد بر ملاحده  و غلاة و مبطلین  دیگر و تواریخ  ائمه و غیر ذلک  مصنفات  دارد که  تعداد آنها بر سی  مجلد بالغ می شود و اصحاب  رجال  در فهارس  خود اسامی  آنها را یاد کرده اند و در کتاب  علی بن  یونس  عاملی  در امامت  نیزذکر آنها آمده  و شیخ  طوسی  از سید اجل  علم الهدی  ابوالقاسم  علی بن  حسین  علم  آموخت  و او از شیخ  ابی عبداﷲ المفید و مفید از ابی الجیش  مظفربن  محمد بلخی  و او از شیخ  متکلمین  ابی سهل  اسماعیل بن  علی  نوبختی  خال  حسن بن  موسی  و او به  خدمت  ابومحمد حسن  عسکری  رسیده  است . فتأمل . (روضات الجنات  ص  31). و ظاهراً نسب  صحیح  صاحب  ترجمه  اسماعیل بن  علی بن  اسحاق ... است . رجوع  به  همین  نام  و رجوع  به  ابوسهل  اسماعیل ... در همین  لغت نامه  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) الحداد. او راست : بغیةالادباءفی الاملاء که  در مصر بطبع رسیده . (معجم  المطبوعات ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (باشا) حسنین . مدرس  شیمی  و طبیعیات  در مدرسه ٔ مهندسخانه ٔ خدیویه  و استاد علوم  طبیعی  در جامعه ٔ مصریه  و ناظر مدرسة المعل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حقی  مولی  مکنی  به  ابی الفداء. یکی  از عرفای  طریقت  خلوتیه   ۞ است . وی  از مسقط رأس  خود آیدوس  بقسطنطنیه  آمد و در اسکدا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حقی  (بک ). متصرف  جبل  لبنان . در سنه ٔ 1917 م . انجمنی  از ادبا به  همت  اسماعیل  مزبور کتاب  لبنان  را که  شامل  مباحث  علم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) حقی  (بک ) المیلاسی . او راست : الخط الجدید، و آن  رساله ایست  در اصلاح  خط عربی  بزعم  مؤلف  با کتابت  بحروف  متصله . (معجم  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حقیبة. رجوع  به  اسماعیل بن  عبدالرحمان  حقیبه  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حلبی . رجوع  به  اسماعیل بن  احمدبن  سعید... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) حیرت . رجوع  به  حیرت  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) خدیو مصر ابن  ابراهیم بن  محمدعلی .پادشاه  مصر از 1280 تا 1300 هَ . ق . (ترجمه ٔ طبقات  سلاطین  اسلام  ص  76). و رجوع  به  کتا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) الخطبی . او راست : کتاب التاریخ . (ابن الندیم ).