اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  سعد احوص  اشعری  قمی . شیخ  طوسی  در رجال  وی  را در عداد اصحاب  رضا (ع ) شمرده  و ثقة دانسته . علامه ٔ حلّی  در خلاصةالاقوال  و صاحبان  کتاب الحاوی  و بلغة و وجیزة و جز ایشان نیز وی  را یاد کرده اند. (تنقیح المقال  ج  1 ص  134).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) علی  هندی  (مولوی ...). کاتبی  هندی  که  نسخه ای  از دیوان  خطی  نزاری  قهستانی  متعلق  به  موزه ٔ بریتانیا را استنساخ  کرد. (...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین  بخاری  (ملک ...). بقول  مستوفی  وی  اشعار خوب  دارد و شعر او بهتر از شعر بدر است . (تاریخ  گزیده  ج  1 ص  824).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین  صالح . رجوع  به  عمادالدین  اسماعیل  صالح ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین . رجوع  به  اسماعیل بن  احمدبن  سعید... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین . رجوع  به  اسماعیل بن  افضل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) غرناطی . رجوع  به  اسماعیل بن  محمد... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) غزنوی . رجوع  به  اسماعیل بن  سبکتکین  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) غفاری . رجوع  به  اسماعیل بن  عبداﷲ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) فالی  ملقب  به  مجدالدین . از معاصرین  رشیدالدین  فضل اﷲ وزیر معروف  که  مکتوبی  از رشیدالدین  خطاب  به  وی  در نسخه ٔ خطی  مج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) فتح الدین  ملقب  به  ملک  معزّ. متوفی  در سنه ٔ 595 هَ . ق . در مصر. مدت  حیات  او را بیست وهفت  سال  و سه  ماه  و هفت  روز گو...