 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  عبدالخالق بن  عبدربه بن  ابی میمونةبن  یسار، مولی  بنی اسد کوفی . نجاشی  او را از وجوه  شیعه  شمرده  گوید: فقیه  و از خاندان  شیعی  بوده . اعمام  وی  شهاب  و عبدالرحیم  و پدر او عبدالخالق  همه  ثقت  بوده اند. اسماعیل  از ابوعبداﷲ صادق  و ابوجعفر باقر (ع ) روایت  کند. کتابی  دارد که  عده ای  از او روایت  کرده اند.شیخ  طوسی  نیز در کتب  خود او را یاد کرده  ولیکن  گاهی جعفی  و گاهی  اسدی  خوانده  است . مامقانی  در تنقیح المقال  اقوال  مختلف  در توثیق  و عدم  توثیق  او از متأخران آورده  است . رجوع  به  تنقیح المقال  ج 1 ص 136 و137شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الجدر الحریری  مملوک . شاعری  قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  ابی کُثَیر مدنی . شیخ  طوسی  در رجال  او را در عداد اصحاب  صادق (ع ) شمرده  و در برخی  نسخه ها لفظ «ابی » ساقط اس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  ابی کثیر الانصاری . یکی  از روات  قراءة نافعبن  عبدالرحمن . (ابن  الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  عیسی  عامری . محاسن  برقی  او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  است . (تنقیح  المقال  ج  1 ص  131).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جعفربن ناصرالحق . رجوع  به  اسماعیل بن  ابی القاسم  جعفر شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  جفینه . او یا اسماعیل بن  عبدالرحمن  است و یا اسماعیل بن  عبداﷲ. (تنقیح  المقال  ج  1 ص  132).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  حازم  سلمی  کوفی . شیخ  طوسی  او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده . و در باب  حج  از کافی  روایت  محمدبن  سنان  از وی  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  حازِم  کوفی  جعفی . شیخ  طوسی  در رجال  خود او را در عداد اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید مولای  نُهُم   ۞  بود. (تنقیح  ال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الحافظ. رجوع  به  اسماعیل الظافر... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  حرّ. در باب  روزه  از کتاب  من  لایحضره  الفقیه ، حمادبن  عیسی  از وی  و او از ابی عبداﷲ روایت  میکند. (تنقیح المقال  ج  ...