 
        
            اسماعیل 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼSMAʽYL 
    
							
    
								
        اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن  عماربن  عیینةبن  الطفیل  الاسدی . یکی  از مشاهیر شعرای  عرب . وی  دولت  اموی  و عباسی  را درک  کرده  و در کوفه  نزول  کرد و بمدّاحی  و هجاء و عیش  و عشرت  و ساز و آواز مایل  و شیفته  بود. او دوستی  صادق  موسوم  به  ابن  رامین  در کوفه  داشته  که  خانه ٔ وی  بکثرت  کنیزان  خوش آواز ممتاز بود و از این رو شاعر از آن جا دل  کندن  نمیخواست  زیرا لعبتی  ربیحه  نام  که  مغنیه  و از کنیزان  عرب  بود دل  از وی  ربوده  بود. امیر کوفه  وی  را متهم  به  تبعیت  از شراة (فرقه ای  از خوارج ) کرد و گفت  که  آنان  در منزل  او اجتماع  کنند و وی  از دعاة مختار باشد، پس  او را بزندان  افکند و بعدها حکم بن  صلت  او را آزاد کرد. وی  هَجّائی  تندزبان  بود. رجوع  به  اعلام  زرکلی  (در کلمه ٔ ابن  عمار) و قاموس  الاعلام  ترکی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی الوقار، مکنی  به  ابوالفضل . اصل  او از معره  است  و در دمشق  اقامت  گزید و ببغداد سفر کرد و نزد افاضل  اطباء آن  شهر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی اویس ، مکنی  به  ابوعبداﷲ. رجوع  بعیون الانباء ج 2 ص 220 و عیون  الاخبار جزء 7 ص 85 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن  ابی بکر. رجوع  باسماعیل بن  المقری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی بکر محمدبن  الربیعبن  ابی سمال . رجوع  به  اسماعیل بن  ابی  سمال  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی حُکَیم ، مولی  زبیر. یکی  از کتّاب  عمربن  عبدالعزیز خلیفه ٔ اموی . رجوع  بکتاب  الوزراء و الکتّاب  ص 33 و فهرست  کتا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی حنیفة. جهشیاری  بوسایطی  ازو نقل  کند. (کتاب  الوزراء و الکتّاب  ص 207).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خالد سعد الکوفی  تابعی  است . و بکوفه  درگذشت  در سنه ٔ ست  و اربعین (46 هَ . ق .).(تاریخ  گزیده  چ  لندن  ج 1 ص 244)...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خالد. شیخ  طوسی  در رجال  خود وی  را از اصحاب  صادق  (ع ) شمرده  گوید: نام  او محمدبن  مهاجربن  عبید ازدی  کوفی  است ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی خلد. شیخ  طوسی  او را درعداد اصحاب  باقر شمرده  است . (تنقیح المقال  ج 1 ص 127).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن  ابی زیاد. او راست : کتاب  تفسیر قرآن ، کتاب  ناسخ  القرآن  و منسوخه . (ابن الندیم ).