گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اسیا نویسه گردانی: ʼSYA اسیا. [ اَس ْ ] (هزوارش ، اِ) بلغت زندو پازند بمعنی سینه است که بعربی صدر خوانند. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). این کلمه هزوارش است و در اصل آسیا ۞ ست که در پهلوی ور ۞ گویند بمعنی بر و سینه . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی اسیا اسیا. [ اَس ْ ] (ص ) سیاه در مقابل سفید. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). آسیا آسیا. (اِ) دستگاهی خرد کردن و آرد کردن حبوب یا گچ و آهک و مانند آن ، یا گرفتن روغن و شیره ٔ نبات و جز آن را. رحی . طاحونه . آس .آسیاو. این ... آسیا آسیا. (اِ) هر یک از دندانهای سرپَخ و درشت که خوردنی خشک و سخت را نرم و خرد کند، و شمار آن در آدمیان بیست باشد، ده در فک زبرین و ده دیگ... آسیا آسیا. (اِخ ) (کلمه ٔ یونانی . ابوریحان بیرونی ) و آن نام یکی از پنج برّ زمین است و آسیای کبری همانست ۞ . و این قطعه از چهار خشکی دیگر زمین... آسیا این واژه در سنسکریت به معنی خانه می باشد. گمان می رود نام بزرگ ترین قاره ی جهان نیز همین واژه با همین معنی باشد. علی محمد عالیقدر 09163657861 آسیا واژه آسیا برخاسته از واژه یونانی باستان Ἀσία[9] است که برای اولین بار به هرودوت (حدود 440 پیش از میلاد) در اشاره به آناتولی یا امپراتوری ایران، برخلاف... اثیع اثیع. [ اُ ث َ ] (اِخ ) از اعلام مردان عرب است از جمله نام پدر زید تابعی که از علی علیه السلام روایت دارد. اثیع اثیع. [ اَ ی َ ؟ ] (اِخ ) ابن ملیح بن الحون بن خزیمه ، جماع القارة. (تاج العروس ماده ٔ ی ث ع ). اثیع اثیع. [ اَ ی َ ] (اِخ ) ابن نذیربن قسربن عبقر. در بجیله بوده است . (تاج العروس ماده ٔ ی ث ع ). چم آسیا چم آسیا. [چ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع قریه ٔ طایقان قم است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 261). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود