اسید
نویسه گردانی:
ʼSYD
اسید. [ اَ ] (اِخ ) ابن المشمس بن معاویة السعدی . تابعی است . (تاج العروس ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
اصید. [ اَ ] (ع اِ) لغتی است در وصید که بمعنی فضای خانه است . (از قطر المحیط). صحن خانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عصید. [ ع َ ] (ع ص ) چیز پیچیده شده . معصود. (از اقرب الموارد). و رجوع به عُصود شود.
عصید. [ ع ِص ْ ی َ ] (ع ص ) متهم به شر. (منتهی الارب ). || ابنه زده و مأبون ، یعنی آنکه علت مشایخ دارد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (...