اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسید

نویسه گردانی: ʼSYD
اسید. [ اَ ] (اِخ ) الجعفی . صحابی است . (تاج العروس ). || تابعی است و روایت مراسیل میکرد. (تاج العروس به نقل از کتاب الثقات ابن حبان ). مؤلف تاج العروس گوید: شخص اخیر را عسکری در ضمن صحابه آورده چنانکه گذشت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اصید. [ اَص ْ ی َ ] (ع ص ، اِ) کژگردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (بحر الجواهر) ۞ (مهذب الاسماء). المائل العنق . (اقرب الموارد)....
عصید. [ ع ِص ْ ی َ ] (ع ص ) متهم به شر. (منتهی الارب ). || ابنه زده و مأبون ، یعنی آنکه علت مشایخ دارد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (...
عصید. [ ع َ ] (ع ص ) چیز پیچیده شده . معصود. (از اقرب الموارد). و رجوع به عُصود شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.