اشبل
نویسه گردانی:
ʼŠBL
اشبل . [ اَ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ شِبْل . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اشبل . [ اُ ب ُ / اَ ب َ ] (اِ) ۞ تخم ماهی . صعفر. بیض السمک . خاویار.
اشبل /'ešbel/ تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون میآورند و مصرف خوراکی دارد. فرهنگ فارسی عمید ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ اش...