گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اشبل نویسه گردانی: ʼŠBL اشبل . [ اُ ب ُ / اَ ب َ ] (اِ) ۞ تخم ماهی . صعفر. بیض السمک . خاویار. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی اشبل اشبل . [ اَ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ شِبْل . (منتهی الارب ). اشبل اشبل /'ešbel/ تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون میآورند و مصرف خوراکی دارد. فرهنگ فارسی عمید ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ اش... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود