اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشه

نویسه گردانی: ʼŠH
اشه . [ ] (اِخ ) از رستاق طبرش همدانی و اصبهانی . (تاریخ قم ص 120).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اشه .[ اُ ش َ / ش ِ ] ۞ (اِ) گیاهی است که کمان گران بر بازوی ازجابدررفته بندند، و اشق معرب آنست . (برهان ) (آنندراج ) (شعوری ). و بتازیش اش...
اشه . [ ] (اِخ ) نام اشک بن دارابن دارا برحسب یکی از روایات . ابن البلخی آرد: و بروایتی دیگر چنین است :اشه بن اشدبن ازران بن اشقان بن اش ...
عشة. [ ع َش ْ ش َ ] (ع اِ) درخت کم شاخ باریک شاخ در جای خراب رسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زمین درشت و خشک . (منتهی الارب ...
عشة. [ ع َش ْ ش َ ] (اِخ ) از قرای ذمار است در یمن . (از معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.