اطفار
نویسه گردانی:
ʼṬFAR
اطفار. [ اَ ] (از ع ، اِ) در تداول عامه ، بجای اطوار. رجوع به اطوار شود.
- اطفار آمدن ؛ اطوار آمدن . رجوع به اطوار شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اطفار. [ اِ ] (ع مص ) داخل کردن سوار پای خود را زیر بغل دست اسب ، و آن عیب است مر سوار را. (از منتهی الارب ). اطفار سوار اسب را؛ دو پای خو...
اطفار. [ اِطْ طِ ] (ع مص ) فروبردن و درآویختن ناخن در چیزی ، یا اِظِّفار است . (از متن اللغة). رجوع به اِظِّفار شود. || داخل کردن سوار پای خ...
اتفار. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) افزون شدن .
اتفار. [ اِ ] (ع مص )دراز شدن موی بینی تا تفره یعنی مغاکچه ٔ لب پائین . || اَتفرَ الطلح ؛ جوانه ٔ طلح بیرون آمد.