اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعتسام

نویسه گردانی: ʼʽTSAM
اعتسام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نعل و موزه ٔ کهنه خریده پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کفش و موزه ٔ کهنه گرفتن آنگاه پوشیدن . (از اقرب الموارد). || بچه آوردن گوسفند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بچه آوردن گوسفند و انداختن راعی بچه ٔ هر یک را پیش مادرش . (از اقرب الموارد). || انداختن راعی بچه ٔ هر یک را پیش هر یک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انداختن راعی بچه ٔ هر یک را پیش مادرش . (ناظم الاطباء). || عطا کردن کسی را آنچه را که از تو میخواهد. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اعتثام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) یاری خواستن از کسی و سود گرفتن از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاری خواستن و سود گرفتن . (آنندراج ). طلب ...
اعتصام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازماندن ازگناه به امید لطف پروردگار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). خود را از گناه محفوظ داشتن . (آنندراج ) (غیاث...
اعتصام الدین . [ اِ ت ِ مُدْ دی ] (اِخ ) شیخ ... یکی از دانشمندان هندوستان است . در تاریخ 1180 هَ . ق . کشورهای انگلستان و فرانسه را سیاحت نم...
اعتصام جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) پناه بردن . تمسک نمودن : در اندرون حصار گریختند و به سور و قصور آن اعتصام جستند. (ترجمه ٔ تاریخ ی...
اعتصام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با استواری و استحکام گرفتن . (ناظم الاطباء) : در دین چو اعتصام بحبل المتین کنندآن به که مطلع سخن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.