اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعنی

نویسه گردانی: ʼʽNY
اعنی . [ اَ ] (ع فعل ، حرف تفسیر) قصد میکنم ومراد میدارم . این صیغه ٔ متکلم واحد است از «عنی ، یعنی عنایة». (آنندراج ) (غیاث اللغات ). کلمه ٔ فعل که در تفسیر و بیان چیزی استعمال می کنند. یعنی چنین قصد میکنم من . (ناظم الاطباء). آن میخواهم . آن خواهم که قصد میکنم . مرادم اینکه . این خواهم . میخواهم بگویم . مقصودم این است . از آن این میخواهم . میخواهم . قصد کرده ام . مراد من است . (یادداشت بخط مؤلف ) :
از منزل شریعت رفتستی
وندرنهاده سر به بیابانی
اعنی که من جدا شوم از عامه
رایی دیگر بگیرم سامانی .

ناصرخسرو.


سدیگر، هواهای شهرها، چون هوای ترکستان ، سقلابستان وهندوستان و روم ، اعنی شهرهای گرمسیر و سردسیر. (هدایةالمتعلمین ربیعبن احمد الاخوینی النجاری ). خواجه ٔ دو سرا، اعنی محمد مصطفی (ص ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.