اغمام
نویسه گردانی:
ʼḠMAM
اغمام . [ اِ ] (ع مص ) سخت گرم گردیدن روزچندان که دم را فراگیرد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت شدن گرمای روز. (از اقرب الموارد). گرم شدن روز چنانک نفس فروگیرد. (تاج المصادربیهقی ). || ابرناک شدن هوا. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دگرگون گردیدن و ابرناک شدن هوا. (از اقرب الموارد). ابرناک شدن آسمان . (تاج المصادر بیهقی ). || مشتبه گردیدن . || اندوهگین گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). یقال : «ما اغمک لی و الی و علی »؛ یعنی چه چیز غمناک ساخت ترا برای من . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اقمام . [ اِ ] (ع مص ) باردار نمودن گشن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).