افهام
نویسه گردانی:
ʼFHAM
افهام . [ اِ ] (ع مص ) فهمانیدن . (منتهی الارب ). فهمانیدن و دریابانیدن . (آنندراج ). دریابانیدن . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجانی ) (زمخشری ) (المصادر زوزنی ). دریاوانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). فهمانیدن و دریافت کنانیدن . فهماندن . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
افهام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِهْم . (ناظم الاطباء) : ای دریغا عرصه ٔ افهام خلق سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق .مولوی .
افحام . [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن اندوه کسی را از شعرگوئی . (ناظم الاطباء). از شعرگوئی بازداشتن کسی را اندوه . (منتهی الارب ). || گریستن کود...