اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اکار

نویسه گردانی: ʼKAR
اکار. [ اَ ک ْ کا ] (ع ص ، اِ) کشاورز و زارع . ج ، اَکَرَة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). برزگر. یعنی مزارع ، ای دهقان که زراعت کند. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). برزگر. ج ، اکارون . (مهذب الاسماء) کشاورز. زارع . برزگران . حراث . (یادداشت مؤلف ) : این مبلغ بر اکره ٔ خود قسمت نمودند به محاسبه ٔ هر هزار دینار یکدینار و نیم ، بعضی اکار ملزم آن می شد. (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 166).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اکار. [ اُ ] (اِ) زارع وکشاورز. (ناظم الاطباء). زارع و زراعت کننده . (هفت قلزم ) (برهان ). کشاورز. (مؤید الفضلاء). || باغبان . (ناظم الاطباء) ...
اکار. [ اِ ] (اِخ ) ۞ ژان . شاعر و مؤلف درام نویس فرانسوی عضو آکادمی فرانسه متولد به سال 1848 و متوفی به سال 1921م . (از قاموس الاعلام ت...
اکعر. [ اَ ع َ ](ع ص ) پرشکم و فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عکار. [ ع َ ک ْ کا ] (ع ص ) مرد بسیارحمله و بسیار بازگردنده در حرب ، و حمله کننده . (منتهی الارب ). کرار عطاف . (اقرب الموارد). || (اِخ ) نام پ...
فرم، دیسه، مدل، شکل
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.