گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اکار نویسه گردانی: ʼKAR اکار. [ اِ ] (اِخ ) ۞ ژان . شاعر و مؤلف درام نویس فرانسوی عضو آکادمی فرانسه متولد به سال 1848 و متوفی به سال 1921م . (از قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی اکار اکار. [ اُ ] (اِ) زارع وکشاورز. (ناظم الاطباء). زارع و زراعت کننده . (هفت قلزم ) (برهان ). کشاورز. (مؤید الفضلاء). || باغبان . (ناظم الاطباء) ... اکار اکار. [ اَ ک ْ کا ] (ع ص ، اِ) کشاورز و زارع . ج ، اَکَرَة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). برزگر. یعنی مزارع ، ای دهقان که... اکعر اکعر. [ اَ ع َ ](ع ص ) پرشکم و فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عکار عکار. [ ع َ ک ْ کا ] (ع ص ) مرد بسیارحمله و بسیار بازگردنده در حرب ، و حمله کننده . (منتهی الارب ). کرار عطاف . (اقرب الموارد). || (اِخ ) نام پ... آکار فرم، دیسه، مدل، شکل نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود