الط
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼLṬ
    
							
    
								
        الط. [ اَ ل َطط ](ع  ص ) مرد دندان افتاده  و کرم خورده دندان . (منتهی  الارب ) (آنندراج ). آنکه  دندانهای  او افتاده  باشد یا فروریخته  و بیخ  آن  بر جای  مانده  باشد. (از اقرب  الموارد). آنکه  دندانش  از بیخ  افتاده  باشد. (مهذب  الاسماء).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: اندام آمیزشی ándâme-ãmizeŝi، فراوش، farâvaŝ (اوستایی: fravaxŝ)**** فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علت  ناقصه . [ ع ِل ْل َ ت ِ ق ِ ص َ / ص ِ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) علتی  که  خود بتنهائی  و مستقلاً موجب  وجود چیزی  نگردد، یعنی  معلول  به  وجود آ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        از این دو واژه، آلت عربی و موسیقی عربی شده از واژه ای یونانی است و پارسی جایگزین آنها این است: وادیا vãdiã (سنسکریت)*** فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علت  بالذات . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ بِذْ ذا ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) امری  است  که  مستقیماً و بلاواسطه  علت  چیزی  باشد. (از فرهنگ  اصطلاحات  فلسفی ). و...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علت  آفتاب . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یرقان . (غیاث  اللغات ) (آنندراج ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علت  مبقیه . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م ُ ی َ /ی ِ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) علتی  که  باعث  بقای  موجودات  بعد از حدوث  میشود. (از فرهنگ  اصطلاحات  فلسفی ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علت  مشایخ . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م َ ی ِ ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) خارشی  که  در مقعد بروز کند. (ناظم الاطباء). بیماریی  است  که  از یبوست  سوداوی  در ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ارتاواس artāvās (سنسکریت: ارتهه وصه arthavaśa)***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مزید و علت دو واژه ی عربی است؛ همتای پارسی این است: اسپین espin (اوستایی: spin)بر پارول pārul (پشتو) ***فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علت  مؤثره . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م ُ ءَث ْ ث ِ رَ / رِ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب )همان  علت  تامه  است  که  خود مؤثر در وجود معلول  است .(از فرهنگ  اصطل...