الغ
نویسه گردانی:
ʼLḠ
الغ. [ اِ ] (اِ) نلک . یا الج است که در تداول مردم گناباد نوعی از گوجه ٔ پیوندناشده است . در تداول مردم آذربایجان اَلچَه . گوجه را گویند مطلقاً.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
علق . [ ع ُ ل ُ ] (ع اِ) مرگ ها. || کارها. || گروه بسیار. (از اقرب الموارد).
محمد آلق . [ م ُ ح َم ْ م َ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش پهلوی دژ شهرستان گنبدقابوس ، واقع در سه هزارگزی خاور پهلوی دژ و جنوب رو...
علق القربة. [ ع َ ل َ قُل ْ ق ُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) کنایه از سختی و خجالت و کوشش است . رجوع به عرق القربة شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)...