اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الق

نویسه گردانی: ʼLQ
الق . [ اِ ] (ع اِ) گرگ نر. ذئب . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مؤنث آن اِلقَة و جمع اِلَق است ، و ببوزینه ٔ ماده نیز القة گویند ولی نر آن را الق نگویند بلکه قرد و رُبّاح خوانند. (اقرب الموارد). || (ص ) بدخو. (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج ، اِلَق . (المنجد). و مؤنث آن اِلقَة. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
الپ الغ. [ اَ اُ ل ُ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) کلمه ٔ مرکب است بمعنی دلیر و بزرگ . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). الب الغ. رجوع به اَلب و اُلغ...
الغ نویان . [ اُ ل ُ ] (اِخ ) رجوع به ماده ٔ بعدی شود.
الغ توقتمور. [ اُ ل ُ ت َ ] (اِخ ) یکی از امرای توغلقتمور. رجوع به توغلقتمور و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 398 شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.