الم 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼLM 
    
							
    
								
        الم . [ اُ ل ُ ] (اِ) گروه  و جماعت  و مجمع. (ناظم  الاطباء). فوج  و گروه . (هفت  قلزم ) (برهان  قاطع) (انجمن  آرا) (آنندراج ). در فرهنگها الم  به  تکرار آمده  است . رجوع  به  الم  الم  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اهل علم. علم دو معنا دارد یکی معنای عام علم است در مقابل جهل قرار می گیرد و شامل تمامی علوم از علوم تجربی گرفته تا علوم انسانی و سایر علوم می شود که ش...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  ناروئی  بخش  شیب آب  شهرستان  زابل  واقع در 30 هزارگزی  شمال  خاوری  سکوهه ، نزدیک  مرز افغانستان . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی  است  از بخش  میان کنگی  شهرستان  زابل  واقع در 4 هزارگزی جنوب  ده  دوست  محمد نزدیک  مرز افغانستان . ناحیه ایست  جلگ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        نهر علم . [ن َ رِ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی  است  از دهستان  قصبه ٔ معمره ٔ بخش  قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان  آبادان . در 5 هزارگزی  مشرق  نهر قصر و 29 هزارگزی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم حیل. نام عربی مکانیک=منجانیقون. مکانیک . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ شاخه ای از علم فیزیک است که خواص اجسام مادی را در برابر اثر نیرو مطالعه می کند. ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم نظر. [عِ مِ نَ ظَ]. (ا. مر.). فن نگاه کردن خوبان و معشوقان: کمال دلبری و حسن در نظربازی است به شیوه ٔ نظر از نادران دوران باش. حافظ (یادداشت مؤلف...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علم بخش . [ ع َ ل َ ب َ ] (نف  مرکب ) بخشنده ٔ علم . آنکه  درفش  و اختر بخشد.  ||  (اِ مرکب ) کنایه  از قسمت  و حصه  و بخشی  است  از غنایم ، که  به  س...