اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

النگ

نویسه گردانی: ʼLNG
النگ . [ اَ ل َ ] (اِ) همان آلنگ یعنی مورچال است . (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا). دیوار قلعه گیری . (غیاث اللغات ). پناه و دیواری باشد که برای گرفتن قلعه و محافظت خودسازند. (برهان قاطع) (هفت قلزم ). دیواری که بر روی رزمگه برای حفظ لشکر کشند و آنرا مورچال خوانند و بدین معنی آلنگ به مد هم آمده . (آنندراج ) :
پس پشتش النگ گل کشیده
سپه را در درونش ۞ دل کشیده .

خسرو (از رشیدی ) (آنندراج ).


چه چمنها فگنده از چمنی
گشته تا در النگ دهر چمان .

ظهوری (در صفت اسب ، از آنندراج ).


|| مطلق دیوار باغ و قصر. (آنندراج ) :
کون است چون بهشت بود موی در سرش
در چشم اهل ذوق النگ است در بهشت .

میرم شاه (از آنندراج ).


|| جمعی را نیز گویند که مردم بیرون قلعه جابجا بجهت گرفتن قلعه و مردم درون قلعه بواسطه ٔ محافظت قلعه تعیین کنند. (برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (آنندراج ). جمعی از سپاهی که در اطراف قلعه برای تسخیر آن جای بجای گمارند، و همچنین جمعی از مردم که در درون قلعه برای حراست آن جای بجای معین کنند. || کَرتُخاله (چوب دلو). (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
النگ . [ اُ ل َ ] (ترکی ، اِ) بزبان ترکی بمعنی سبزه زار.(غیاث اللغات ) (برهان قاطع) (هفت قلزم ). چمن و سبزه زار. لغت ترکی است . (انجمن آرا)....
النگ . [ اَ / اُ ل َ ] (اِخ ) در تاریخ حبیب السیر اسمهایی بدین صورت آمده است : النگ خرقان ، النگ بسطام ، آق النگ همدان ، النگ آقا، النگ سهند،...
النگ . [ اُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان ، در 39 هزارگزی جنوب مینودشت . کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ ...
النگ . [اَ ل َ ] ۞ (اِخ ) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان ، در 5 هزارگزی شمال خاوری کردکوی . دامنه و معتدل مرطوب ...
النگ . [ اُ ل َ ] (اِخ )دهی است از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد در 53 هزارگزی شمال باختری فریمان و 8 هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی ...
النگ . [ اُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 30 هزارگزی شمال باختری بیرجند. کوهستانی و معتدل است ....
کج النگ . [ ک َ اُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. کوهستانی . و معتدل . سکنه 284 تن . آب آن از قنات است . (...
النگ پشه . [ اُ ل َ گ ِ پ ُ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد در6 هزارگزی شمال خاوری فریمان ، سر راه مالر...
النگ گرو. [ اُ ل َ گ ِ گ ِ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در 38 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و معتدل...
النگ نشین . [ اُ ل َ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه در سبزه زار جای کند. مرتعنشین .
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.