اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امد

نویسه گردانی: ʼMD
امد. [ اَ م َدْ د ] (ع ن تف ) کشیده تر و درازتر. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شد و آمد کردن . [ ش ُ دُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تردد. (زوزنی ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ورودvorud معنی ۱. به جایی درآمدن؛ داخل شدن. ۲. شروع شدن. ۳. [قدیمی] به آبشخور وارد شدن. مترادف دخول، رسید، مدخل، وصول برابر پارسی اندررفت، راهیابی، در...
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد. 1- دوست گرامی در واژه نامه وآزه را مدخل نهاده و معنی می کنند نه بیت کامل...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.