اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امری

نویسه گردانی: ʼMRY
امری . [ اِ م ِ ] (اِخ ) ژاک آندره ۞ فیلسوف الهی فرانسوی . وی در سال 1723 م . در ژکس ۞ متولد شد و در سال 1811 م . درگذشت . وی سرپرست انجمن مذهبی سن سولپیس ۞ بود. (از لاروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
امری . [ اَ م ِ ] (اِخ ) این لفظ شبیه به نسبت است و نام امری بن مهرةبن حدادبن عمرو بود. (از انساب سمعانی ص 15).
امری . [ اَ ] (اِخ ) (امراﷲ) از شاعران قرن دهم عثمانی واز مردم ادرنه بود و مناصب قضایی داشت . (از یادداشت مؤلف ) و رجوع به قاموس الاعلام ...
امری .[ اِ م ِ ] (اِخ ) میشل پارتیچلی ۞ از مردم ایتالیا در سال 1596 م . در لیون متولد شد و در سال 1650 م . درگذشت . مازارن ۞ وی را بسمت ن...
امری . [ اَ ] (اِخ ) یکی از دهکده های ساری است که در سفرنامه ٔ مازندران و استرباد رابینو (ص 121 متن انگلیسی و ص 162 ترجمه ٔ فارسی ) نام آن آ...
عامری . [ م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به قبیله ٔ بنی عامر از قبائل عرب است که سرسلسله ٔ ایشان عامربن صعصعةبن معاویةبن بکربن هوازن بودو این عنو...
عامری . [ م ِ ] (اِخ ) لبیدبن ربیعةبن مالک . رجوع به لبید شود.
عامری . [م ِ ] (اِخ ) یحیی بن بکر عامری یمنی ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوزکریا از فضلاء و محدثان عامه بود. وی به سال 893 هَ . ق . درگ...
عامری . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساحل بخش اهرم شهرستان بوشهر. واقع در 33 هزارگزی جنوب باختر اهرم در ساحل دریا، کنار راه ساحلی ساب...
عامری . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر. واقع در 12هزارگزی شمال دیلم و شش هزارگزی ساحل در کنار راه فرعی د...
جمله و امر دو واژه ی عربی است؛ و پارسی جایگزین، اینهاست: گزاره ی پیژی gozâreye peyži (پیژ از مانوی: peys: امر + ی)**** فانکو آدینات 09163657861
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.