گفتگو درباره واژه گزارش تخلف املی نویسه گردانی: ʼMLY املی . [ اِ ] ۞ (از ع ، اِ) (ممال املاء) املاء : مذکران طیورند بر منابر باغ ز نیم شب مترصد نشسته املی را. انوری (از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به املاء و املی کردن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی املی املی . [ اَ ](ص نسبی ) منسوب به امله است که در زبان مردم خوی به منام (خواب ) گفته میشود. (از انساب سمعانی ). و حدیثی باین نسبت مشهور اس... املی املی . [ اَ ] (اِخ ) ابوالوفا بدیل بن ابی القاسم بن بدیل املی . از فقهاء است . (از انساب سمعانی ). عاملی عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی . از افاضل علمای اوایل قرن سیزدهم هجرت بود که در حدود 1230 هَ . ق . درگذشت . وی از شاگردان سید بحرال... عاملی عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) احمد. رجوع به حر عاملی شود. عاملی عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) بدرالدین بن سید احمدبن زین العابدین حسنیی عاملی انصاری ، ساکن طوس و یکی از مدرسین آنجا بود. او مردی فقیه و محدث و ا... عاملی عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) محمدحسن . رجوع به حر عاملی شود. حر عاملی حر عاملی . [ ح ُرْ رِ م ِ] (اِخ ) احمدبن حسن بن علی مشغری . از دانشمندان شیعه ٔ عهد صفوی و برادر محمدبن حسن شیخ الاسلام مشهد است که در 1040 ه... حر عاملی حر عاملی . [ ح ُرْ رِ م ِ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن علی بن حسین مشغری . در 8 رجب 1033 هَ . ق . در مشغر جبل عامل متولد گردید و تا سن چهل سالگی در... حسن عاملی حسن عاملی . [ ح َ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن جعفربن حسن بن نجم الدین اعرج عاملی کرکی امامی ، ملقب به بدرالدین و درگذشته ٔ 933 هَ . ق . او راس... حسن عاملی حسن عاملی . [ ح َ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد حایینی شیعی امامی . درگذشته ٔ 1135 هَ. ق . رجوع به حسن بن علی بن احمد عاملی حایینی ش... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود