گفتگو درباره واژه گزارش تخلف املی نویسه گردانی: ʼMLY املی . [ اِ ] ۞ (از ع ، اِ) (ممال املاء) املاء : مذکران طیورند بر منابر باغ ز نیم شب مترصد نشسته املی را. انوری (از فرهنگ فارسی معین ).رجوع به املاء و املی کردن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی حسین عاملی حسین عاملی . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) ابن علی بن محمد فتونی (افتونی ) همدانی . متولد در کربلا و متوفی پس از 1278 هَ . ق . 1861/م . او راست : م... حسین عاملی حسین عاملی . [ ح ُ س َ ن ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حسین حارثی شود و حسین کرکی و حسین مشغری و حسین محفوظ شود. بهائی عاملی بهائی عاملی . [ ب َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) (شیخ ) رجوع به بهاءالدین محمدبن حسین عاملی شود. شیخ حر عاملی شیخ حر عاملی . [ ش َ ح ُرْ رِ م ِ ] (اِخ ) لقب محمدبن الحسن الحر العاملی . رجوع به حر عاملی ، محمدبن حسن ... شود. املی شیخ صدوق این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. حبیب اﷲ عاملی حبیب اﷲ عاملی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب اﷲبن حسین بن حسن حسینی ، و حبیب مهاجر شود. بدرالدین عاملی بدرالدین عاملی . [ ب َ رُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) (933 هَ . ق . / 1527 م .) حسن بن جعفربن فخرالدین عاملی . فقیه امامی . از اوست المحجة البیضاء و ... افسرالملوک عاملی افسرالملوک عاملی زاده شده به سال ۱۳۰۹هجری قمری در مشهد فرزند میرزا اسماعیل خان مستوفی شیرازی ملقب به اعتصام الممالک از رجال سیاسی بود که در هنگام تولد... ماری -املی دو بوربون ماری -املی دو بوربون . [ اَ م ِ دُ ب ُ ب ُ ] (اِخ ) ۞ (1782-1866م .) او دختر فردیناند اول «دو سیسیل » ۞ بود و با همسری لوئی فیلیپ ، ملکه ٔ فران... عملی عملی . [ ع َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به عمل . رجوع به عمل شود. آنچه که به مرحله ٔ عمل درمی آید.(فرهنگ فارسی معین ). || آنچه که بعمل واب... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود