امناء
نویسه گردانی:
ʼMNAʼ
امناء. [ اِ ] (ع مص ) منی انداختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منی بیرون آوردن . (ترجمان مهذب عادل بن علی ). منی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). || بیرون آمدن منی . (آنندراج ). || به مِنی ̍ (منا) درآمدن و فرود آمدن در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بمنا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || در ایام مُنْیه رسیدن ناقه ، گویند امنت الناقة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). در منیه داخل شدن شتر ماده . نعت از این فعل ممنیة است . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
امناء. [ اُ م َ ] (ع اِ) ج ِ امین . رجوع به امنا شود.
امناء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مَنا. پیمانه ها. (از اقرب الموارد). فیدق منه [ من آس ] عشرة امناء و یلقی علیه ثلاثة قوادیس من عصیر العنب . (ابن بیط...
امنا. [ اُ م َ ] (از ع ، اِ) ج ِ امین . (از اقرب الموارد).مردمان امین و امانت دار. (ناظم الاطباء). زنهارداران . امینان . (فرهنگ فارسی معین ). ام...
امنع. [ اَ ن َ ] (ع ص ) با عز و ارجمندی . (ناظم الاطباء). || (ن تف ) منیعتر. بلندتر. استوارتر. (فرهنگ فارسی معین ).- امثال : امنع من ام قرفة ...
هیات امناء، مجموعه اشخاصی که در ساختارهای غیر شرکتی همانند بنیادها، کانون ها، موسسات، سازمان ها به عنوان عالی ترین رکن تصمیم گیرنده و سیاست گذار عمل م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.