امور
نویسه گردانی:
ʼMWR
امور. [ اُ ] (ع اِ) ج ِ امر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کارها و عملها و کردارها. (ناظم الاطباء). کارها. (از آنندراج ). کارها. عملها. (فرهنگ فارسی معین ) : شغل امور وزارت و حساب ، بوالخیر بلخی راند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 233). غالب همت ایشان بمعظمات امور مملکت متعلق باشد. (گلستان ). || کاربارها و شغلها و چیزها. (ناظم الاطباء). شغلها. || حادثه ها. (فرهنگ فارسی معین ).
- امور جمیله ؛کارهای نیک و چیزهای خوب . (ناظم الاطباء).
- امور دولت و دین ؛ کارهای متعلق به دولت و مذهب . (ناظم الاطباء).
- امور عموم ، امور جمهور ؛ کارهای متعلق بعموم . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عمور. [ ع ُ ] (ع مص ) لازم گرفتن شخص ، مال یا منزل خود را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَمارة. رجوع به عمارة شود. || پرستیدن پرور...
عمور. [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عَمر. رجوع به عَمر شود. || ج ِ عُمر. رجوع به عُمر شود. || ج ِ عَمرو. رجوع به عَمرو شود.