اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امه

نویسه گردانی: ʼMH
امه . [ اُ م ِ ] (اِخ ) ۞ ازشخصیتهای داستان معروف ادیسه ۞ است ، و خدمتگزار باوفا و سرپرست دسته های اولیس ۞ بود. رجوع به لاروس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
امه . [ اَم ْه ْ ] (ع مص ) ۞ پیمان کردن . (از شرح قاموس ). عهد کردن و پیمان نمودن . (از منتهی الارب ). امه الرجل امهاً (از باب نصر)؛ عهد کر...
امه . [ اَ م َه ْ ] ۞ (ع مص ) فراموش کردن . (از منتهی الارب ) (از شرح قاموس ) (از ناظم الاطباء). || (حامص ) فراموشی . و از آنست در قرأت بع...
عامه . [ م ِه ْ ] (ع ص ) سرگشته در گمراهی . متردد درراه و منازعت . ج ، عُمّه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عمامه، دستار. بم شهری است با هوایی تندرست. در شهرستان وی حصاری محکم است و از جیرفت مهم¬تر است. و در وی سه مزگت (مسجد) جامع است: یکی خوارج را و یکی مسل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عامه پسند. [ م م َ / م ِ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) آنچه را مردم معمولی پسندند. آنچه را عرف پسندد.
امور عامه . [ اُ رِ عام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ آنست که اختصاص بقسمی از اقسام موجودات یعنی واجب و جوهر و عرض نداشته باشد ...
نوروز عامه . [ ن َ / نُو زِ عام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جشن پنج روز اول فروردین ماه . مقابل نوروز خاصه . رجوع به نوروز شود.
1- آداب و رسوم، روشها و هنرهای اکثریت مردم یک کشور. 2ـ آنچه از نگاه اکثریت مردم یک کشور(بدون در نظر گرفتن درست یا نادرست بودن آن) پسندیده است. در انگ...
این واژه به معنی خواهر پدر، عربی نیست و در سنسکریت امبا ámbâ (مادر، زن خوب) که امبه ámba و ámbe نیز خوانده شده و درجنوب هند اما ámmâ گفته می شده و در ...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.