اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انتزاع

نویسه گردانی: ʼNTZʼʽ
انتزاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن و امتناع . (از اقرب الموارد). || برکندن و از جای برکشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اقتلاع . (ازاقرب الموارد). || برکنده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). یقال انتزعت الشی ٔ فانتزع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دور شدن : انتزعت النیةُ؛ بعدت . (از اقرب الموارد). || تمثل : یقال للرجل اذا استنبط معنی آیة قد انتزع معنی جیداً. (از اقرب الموارد). || واستدن . گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ) : بهیچ روزگار هیچ پادشاه را افتراع آن بقعه ٔ عذراء و انتزاع آن مملکت غرا میسر نگشته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 211). || (اِمص ) برکندگی . || بازداشتگی . (ناظم الاطباء). || درآوردن جزیی از یک کل . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
انتزاع: جداسازی ویژگی های چیزی به گونه ای که هر ویژگی با چهره ی جداگانه به شمار رود و پیوندی میان آن با ویژگی های دیگر پنداشته نشود؛ در دستور زبان به ...
انتزاع کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازداشت کنانیدن . || از کار بیرون کردن . (ناظم الاطباء).
انتزاع پسانقاشانه (به انگلیسی: Post Painterly Abstraction) یکی از جنبش‌های هنری قرن بیستم است. منتقد آمریکایی کلمنت گرینبرگ برای نخستین بار این اصطلا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.