انتزاع
نویسه گردانی:
ʼNTZʼʽ
انتزاع: جداسازی ویژگی های چیزی به گونه ای که هر ویژگی با چهره ی جداگانه به شمار رود و پیوندی میان آن با ویژگی های دیگر پنداشته نشود؛ در دستور زبان به نامی گفته می شود که ذهنی باشد و نه فیزیکی. مانند: بخت، انگ، لیچار، زمان و...؛ فیزیکی مانند: دست، پا، میز، درخت و...(https://www.cnrtl.fr/definition) همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای کردی دامالین dAmAlin است.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
انتزاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن و امتناع . (از اقرب الموارد). || برکندن و از جای برک...
انتزاع کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازداشت کنانیدن . || از کار بیرون کردن . (ناظم الاطباء).
انتزاع پسانقاشانه (به انگلیسی: Post Painterly Abstraction) یکی از جنبشهای هنری قرن بیستم است.
منتقد آمریکایی کلمنت گرینبرگ برای نخستین بار این اصطلا...