انثاع
نویسه گردانی:
ʼNṮAʽ
انثاع . [ اِ ] (ع مص ) قی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسیار قی کردن . (از اقرب الموارد). || برآمدن خون از بینی و سپس غلبه کردن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بیرون آمدن خون از بینی و غلبه کردن آن . (از اقرب الموارد). || برآمدن قی و خون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انساع . [ اِ ] (ع مص ) در باد شمال درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). داخل شدن در نِسع (= باد شمال ). (از اقرب الموارد). || اف...
انساع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نِسع. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ِ نِسعَة. (ناظم الاطباء). و رجوع به نسع و نسعة شود.
انصاع . [ اِ] (ع مص ) ثابت کردن و گزاردن حق کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اقرار کردن بحق کسی و ادا کردن آن را. (از اقرب الموارد)...